برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
مایکل جکسون ارتباطی طولانی با دو پسر 7 و 10 ساله و خانوادههایشان برقرار کرده بود. حال آنها در دهه 30 زندگی خود هستند و داستان پشت پرده را بازگو میکنند.
مایکل جکسون ارتباطی طولانی با دو پسر 7 و 10 ساله و خانوادههایشان برقرار کرده بود. حال آنها در دهه 30 زندگی خود هستند و داستان پشت پرده را بازگو میکنند.
این یک بررسی دشوار برای تماشا است که به بررسی سوءاستفاده و زخمهای روانی ناشی از آن میپردازد.
> _این جنسی نیست، ما داریم میخوابیم. من آنها را میپوشانم. این بسیار دلنشین و شیرین است. بچهها میخواهند دوست داشته شوند، میخواهند لمس شوند، میخواهند در آغوش گرفته شوند._
- مایکل جکسون؛ زندگی با مایکل جکسون: یک ویژهبرنامه؛ ITV (۳ فوریه ۲۰۰۳)
> _مایکل جکسون دنیا را تغییر...
این یک بررسی دشوار برای تماشا است که به بررسی سوءاستفاده و زخمهای روانی ناشی از آن میپردازد.
> _این جنسی نیست، ما داریم میخوابیم. من آنها را میپوشانم. این بسیار دلنشین و شیرین است. بچهها میخواهند دوست داشته شوند، میخواهند لمس شوند، میخواهند در آغوش گرفته شوند._
- مایکل جکسون؛ زندگی با مایکل جکسون: یک ویژهبرنامه؛ ITV (۳ فوریه ۲۰۰۳)
> _مایکل جکسون دنیا را تغییر داد و بهطور شخصی، زندگی من را برای همیشه تغییر داد. او دلیل رقصیدن من، دلیل ساخت موسیقی من و یکی از دلایل اصلی اعتقادم به خوبی محض انسانهاست. او دوستی نزدیک من به مدت ۲۰ سال بود. موسیقیاش، حرکاتش، کلمات شخصیاش از الهام و تشویق و عشق بیقید و شرطش همیشه در من زنده خواهد بود. من او را به شدت دلتنگ میشوم، اما میدانم که او اکنون در صلح است و آسمانها را با ملودی و قدمهای ماه زیبا میکند._
- وید رابسون؛ "معلم من"; _کتاب رسمی مایکل جکسون_ (۲۰۰۹)
> _مایکل جکسون برادر و پسر ماست. ما از اینکه رسانهها بدون کوچکترین مدرک یا شواهد فیزیکی، تصمیم به باور کردن دو دروغگوی شناختهشده گرفتهاند، خشمگین هستیم. ما به کلام صدها خانواده و دوست در سراسر جهان که زمان زیادی را با مایکل سپری کردند و مهربانی و سخاوت جهانی او را تجربه کردند، افتخار میکنیم._
> _مردم همیشه دوست داشتند به مایکل حمله کنند. او هدف آسانی بود زیرا منحصر به فرد بود. اما مایکل تحت یک تحقیق جامع قرار گرفت که شامل یک یورش ناگهانی به نِورلند و دیگر املاک او بود و همچنین یک دادگاه هیئت منصفه که در آن مایکل کاملاً بیگناه شناخته شد. هرگز یک قطعه مدرک از چیزی وجود نداشته است. اما رسانهها مشتاق به باور این دروغها هستند._
> _مایکل همیشه بر روی دیگر صورت خود میچرخید و ما همیشه زمانی که مردم به اعضای خانوادهمان حمله کردند، بر روی دیگر صورت خود میچرخیدیم - این روش جکسون است. اما نمیتوانیم در حین این اعدام عمومی بایستیم و افرادی که هرگز مایکل را ملاقات نکردهاند به او حمله کنند. مایکل اینجا نیست که از خود دفاع کند، در غیر این صورت این اتهامات مطرح نمیشد._
> _سازندگان این فیلم به حقیقت علاقهای نداشتند. آنها هیچکس دیگری را که مایکل را میشناخت مصاحبه نکردند جز آن دو دروغگو و خانوادههایشان. این روزنامهنگاری نیست و عادلانه نیست، با این حال رسانهها این داستانها را ادامه میدهند._
> _اما حقیقت در کنار ماست. بروید و تحقیق کنید درباره این فرصتطلبان. واقعیتها دروغ نمیگویند، مردم دروغ میگویند. مایکل جکسون ۱۰۰٪ بیگناه از این اتهامات دروغین بود و خواهد بود._
- بیانیه خانواده جکسون در پاسخ به نخستین نمایش "ترک نِورلند" در ساندنس (۲۸ ژانویه ۲۰۱۹)
> _مایکل جکسون زندگیاش را صرف تبدیل از بهترین دوست، پدر و مظهر نیکی به یک متجاوز بیرحم و دستکاریکننده کرد. برای دههها واضح بود که لانهی او به نوعی سمی است. اما مانند دیگر موجودات پلید – هاروی واینستین، بیل کازبی، آر. کلی، وودی آلن، جفری اپشتین و برایان سینگر – بسیاری چشم خود را بر روی آن بستند. شهرت بر جنایت پیشی میگیرد. چگونه میتوانید به وضوح ببینید وقتی در آفتاب نگاه میکنید؟ چگونه میتواند یک نماد یک کلاهبردار باشد؟_
- مورن داود؛ "سلطان پاپ - و انحراف"; _نیویورک تایمز_ (۱۶ فوریه ۲۰۱۹)
> _نیازهای جنسی او نیازهای جنسی او بود، ناشی از هر کودکی که داشت یا هر دیانای که داشت. میتوانید بگویید 'آزار دیدند'، اما آن بچهها، همانطور که شنیدید، میگویند که از بودن در آنجا هیجانزده بودند. هر دو ازدواج کردند و هر دو بچه دارند، پس این کار آنها را نکشت._
- باربارا استرایسند؛ "باربارا استرایسند در ۷۶ سالگی: کلونسازی سگ، جمعآوری هنر و مادربزرگی" (رایان پلگر) _تایمز_ (۲۲ مارس ۲۰۱۹)
"ترک نِورلند" درباره مایکل جکسون نیست. درباره وید رابسون نیست. درباره جیمز سیفچاک نیست. این درباره چگونگی آمادهسازی پدوفیلها نه فقط قربانیانشان، بلکه خانوادههای قربانیانشان است. این درباره رابطه پیچیدهای است که قربانیان میتوانند با متجاوزان خود ایجاد کنند. این درباره دلایل متعددی است که میتوانند مانع از پیشرفت قربانیان شوند و در برخی موارد حتی انکار کنند که هیچ سوءاستفادهای رخ داده است. این درباره تأثیرات سوءاستفاده جنسی دوران کودکی است که به بزرگسالی ادامه مییابد و مانند یک لنفومای روانی در رگهای قربانیان جریان دارد. قطعاً پیشداوریهایی که فرد به این مستند میآورد بر چگونگی پذیرش او نسبت به اتهامات موجود در آن تأثیر میگذارد. طرفداران او به مدت طولانی استدلال کردهاند که جکسون کودکی نداشت، که او خود قربانی سوءاستفاده غیرجنسی در دستان پدرش بود، که او در قلبش بیگناه بود و فقط دوست داشت بچهها را شاد کند، و اینکه روحش به اندازهای سخاوتمند بود که در خطا بود. با این حال، حتی پرشورترین طرفدارانش همیشه در توجیه این واقعیت که این مرد بزرگسال تصمیم گرفت خود را در کنار پسران پیش از بلوغ قرار دهد، با آنها دست در دست در مکانهای عمومی و به اشتراک گذاشتن تخت خوابش در خلوت، دچار مشکل بودند. این نرمال نیست و هیچ مقدار از عباراتی که به آن محدود میشود نمیتواند این امر را عادی کند.
بدون شک، این مستند ناپایدار است. اما ادعایی برای ارائه یک ارائه جامع از هر دو طرف ندارد؛ هیچ تلاشی برای تماس با املاک جکسون، هر یک از خانوادهاش یا هر کسی که او را میشناخت یا با او کار کرده بود، انجام نشد و در عوض محدود به مصاحبه با رابسون، سیفچاک و خانواده هر یک از آنها شد. همچنین اطلاعات مربوط به دعاوی در حال انجامی که رابسون و سیفچاک علیه املاک مطرح کردهاند، حذف شده است. بعلاوه، از نظر زیباییشناسی، این مستند بسیار ساده است و بیشتر زمان آن صرف مصاحبههای بیحالت و غیرجذاب میشود که با نماهای استاندارد میانه و کلوزآپ فیلمبرداری شده است. به عنوان یک تلاش هنری، "ترک نِورلند" تقریباً هیچ چیز جالبی ارائه نمیدهد. با این حال، این به شدت به طراحی است؛ کارگردان دن رید (سریالهای "Straightheads"، "Terror in Mumbai"، "Three Days of Terror: The Charlie Hebdo Attacks") نگران زرق و برق یا فریب نیست. این یک تصویر زرد از یک رسوایی جنجالی نیست - بلکه داستانی نگرانکننده برای گفتن دارد، نکتهای مهم برای بیان، و موضوعی قابل توجه برای بررسی دارد و میخواهد این کار را به دور از تزیینات فرم انجام دهد؛ آن را به عنوان معادل مستند ادبیات ارنست همینگوی در نظر بگیرید. آیا هنری است؟ اصلاً. آیا متقاعد کننده است؟ واقعاً بستگی به هر بیننده دارد. آیا جذاب، دشوار برای تماشا و همدلانه است؟ قطعاً. نیازی به این نیست که به اندازهای طولانی باشد و عدم تعادل به وضوح آن را در معرض انتقاد قرار میدهد، اما با توجه به همه چیز، این یک بررسی استثنایی از آمادهسازی و اثرات روانی سوءاستفاده است.
بنابراین، قبل از اینکه به بررسی خود فیلم بپردازیم، اطلاعات پسزمینهای ممکن است مفید باشد (اگر از قبل با رویدادها آشنا هستید، احتمالاً در چند پاراگراف آینده چیز جالبی پیدا نخواهید کرد). در نوامبر ۱۹۸۷، در حالی که جکسون در استرالیا در حال برگزاری تور جهانی "بد" (۱۹۸۷-۱۹۸۹) بود، وید رابسون، طرفدار پنج ساله جکسون، یک مسابقه رقص را برنده شد که جایزه اول آن ملاقات با خود جکسون در پشت صحنه پس از یک کنسرت در بریزبن بود. اما جکسون آنقدر تحت تأثیر وید قرار گرفت که او را به روی صحنه آورد و اجازه داد یک شماره رقص اجرا کند و رابطهای آغاز کرد که در آن جکسون به طور مداوم با وید ارتباط داشت.
در دسامبر، بازیگر ده ساله جیمز سیفچاک در تبلیغ جدید جکسون برای پپسی انتخاب شد. اگرچه او قبل از فیلمبرداری طرفدار جکسون نبود، اما دوستی بین آنها شکل گرفت و جکسون به مادر جیمز، استیفانی، نیز نزدیک شد. به زودی جکسون شبها را در خانه سیفچاک در سن فرناندو میگذرانید (بر اساس گفتههای استیفانی، "او مانند پسر من بود. حتی لباسهایش را میشستم"). در فوریه ۱۹۸۸، جکسون خانواده سیفچاک را به هاوایی برای یک کنفرانس پپسی برد و ایده خوابیدن جیمز در اتاقش را مطرح کرد، اگرچه استیفانی نه گفت. سپس جکسون آنها را به بخش اروپایی تور جهانی "بد" برد و جیمز را پس از یک کنسرت در پاریس به خودارضایی آشنا کرد. وقتی جکسون به عنوان یک دوست مورد اعتماد شناخته شد، استیفانی در نهایت اجازه داد جیمز در اتاق جکسون بخوابد. و وقتی که او به جیمز بدون محدودیت دسترسی پیدا کرد، سوءاستفاده آغاز شد. جکسون به زودی او را با پورن شدید و الکل آشنا کرد و به او گفت که او را دوست دارد (حتی یک مراسم عروسی جعلی برگزار کرد که شامل تبادل عهد و دادن یک حلقه الماس به جیمز بود) و توضیح داد که اگر مردم هرگز متوجه شوند که چه کاری انجام میدهند، هر دو آنها باقی عمرشان را در زندان خواهند گذراند. با رشد رابطه، او شروع به جدا کردن جیمز از خانوادهاش کرد و به او گفت که مادرش بدجنس است و زنان شرورند.
در همین حال، در فوریه ۱۹۹۰، خانواده رابسون به ایالات متحده سفر کردند و در مزرعه نِورلند جکسون در سانتا باربارا اقامت کردند. اما وقتی مادر، پدر، خواهر و پدربزرگهای مادری وید به دره گرند کانیون برای یک سفر پنج روزه رفتند، جکسون درخواست کرد که وید با او بماند و جو رضایت داد. بر اساس گفتههای وید،
> _در روز اول در نِورلند، مایکل با من تماس فیزیکی برقرار کرد، مثلاً دستش روی ران من بود، آغوشها، میدانید. این احساس خوبی داشت و از میان همه بچههای دنیا، او من را انتخاب کرد تا دوستش باشم و دستم را میگیرد. در چارچوب آنچه در حال وقوع بود، به نظر عادی میرسید._
شب بعد، جکسون شروع به لمس آلت تناسلی وید کرد و در طول پنج روز بعد، او سعی کرد بین وید و خانوادهاش تفرقه ایجاد کند، به طوری که وید توضیح میدهد، "_وقتی والدینم در پایان هفته برگشتند، به وضوح به یاد میآورم که احساسی از ما و آنها داشتم._" سپس، در حالی که والدین دنیس و جو به سان فرانسیسکو رفتند، خانواده جو، وید و شانتال به همراه جکسون به لس آنجلس سفر کردند، جایی که هم وید و هم شانتال شب را در تخت جکسون سپری کردند، اگرچه بر اساس گفتههای شانتال، در حضور او هیچ چیزی اتفاق نیفتاد. پس از بازگشت خانواده به استرالیا، جکسون هر شب تقریباً برای ساعتها با وید تماس تلفنی میکرد. چند ماه بعد، وید و جو به لس آنجلس بازگشتند زمانی که جکسون از وید خواست که در یک کمپین عکاسی برای LA Gear ظاهر شود. هنگامی که زمان بازگشت به استرالیا نزدیک شد، جکسون از جو خواست که آیا وید میتواند یک سال در ایالات متحده بماند، اما جو نه گفت. با این حال، او پیشنهاد کرد که آنها به استرالیا طبق برنامه بازنگردند و به جای آن چند ماه دیگر در لس آنجلس بمانند. حدود یک سال بعد، جو تصمیم به انتقال دائمی به لس آنجلس با وید گرفت و شانتال هم تصمیم به پیوستن به آنها گرفت و دنیس، برادر بزرگ وید شین و پدربزرگهای جو در استرالیا ماندند. بر اساس گفتههای وید، جکسون به او قول داده بود که در ویدئوی موسیقی "Black or White" (۱۹۹۱) نقشی به او بدهد، اما وقتی آنها به لس آنجلس رسیدند، آن نقش قبلاً به بازیگر دهساله ماکالای کالتکین داده شده بود. با اجارهای که جو و وید در آنجا اقامت داشتند، در طول ۱۲ ماه اول اقامت آنها در لس آنجلس، وید فقط پنج بار جکسون را دید. وقتی از جکسون پرسید که آیا میتواند او را در تور جهانی "خطرناک" (۱۹۹۲-۱۹۹۳) همراهی کند، جکسون گفت که بچهها اجازه ندارند، فقط بهطور ناگهانی ده ساله برت بارنز را با خود برد.
هنگامی که جکسون به آزار ۱۳ ساله جوردن چاندلر در سال ۱۹۹۳ متهم شد، برت بارنز و وید هر دو بهطور عمومی اعلام کردند که هرچند اغلب در کنار جکسون خوابیدهاند، اما هیچ چیز جنسیای هرگز اتفاق نیفتاده است. وید همچنین تحت فراخوانی قرار گرفت و در شهادت خصوصی این ادعا را تکرار کرد. جیمز نیز بیانیه مشابهی را ارائه داد. وید، شانتال و جو در KNBC به نفع بیگناهی جکسون اظهار نظر کردند و شانتال گفت، "_من شخصاً فکر میکنم این بیمارگونه است، زیرا مایکل بچههای کوچک را دوست دارد، میدانید، من از ۱۰ سالگی مایکل را میشناسم و او هرگز به من یا برادرم هیچ کاری نکرده است._" سپس آنها در CNN حاضر شدند و وید گفت، "_این فقط یک مهمانی خواب است، ما فقط خیلی خوش میگذرانیم_" و شانتال دوباره تکرار کرد، "_من در تخت خواب مایکل خوابیدهام. فقط کارتونها را تماشا میکنید. شما به خواب میروید. این فقط یک دوستی است و میدانم که او هرگز کاری برای آسیب رساندن به برادرم نمیکند. او بهترین مردی است که شما میتوانید ملاقات کنید._" برای او، جو توضیح داد:
> _من در آنجا بودهام وقتی که این بچهها در اتاق مایکل بودهاند. من با آنها بودهام. این فقط زمان جشن است. آنها غذاهای چرب میخورند. آنها بازیهای ویدئویی میکنند. آنها آنقدر بازی میکنند که به خواب میروند. آنها خستهاند. آنها به خواب میروند. هیچ چیز بیشتر از این نیست._
وقتی از او پرسیدند که آیا فکر میکند عجیب است که یک مرد ۳۴ ساله بچهها را در تخت خوابش میخواباند، او پاسخ داد، "_نه وقتی که با پسزمینه مایکل آشنا هستید. در شرایط عادی شاید، بله، اما مایکل، همه میدانند که او کودکی نداشت._" جکسون در نهایت خارج از دادگاه با خانواده چاندلر به توافق رسید و ۱۵ میلیون دلار پرداخت کرد. هیچ اتهام جنایی مطرح نشد. اگرچه در این مستند پوشش داده نمیشود، در سال ۱۹۹۶، جکسون یک توافق دیگر خارج از دادگاه انجام داد وقتی که به آزار یک پسر بچه ده ساله به نام جیسون فرانسیس، پسر خدمتکارش بلانکا، متهم شد. این بار، او ۲ میلیون دلار پرداخت کرد و دوباره از اتهامات جنایی جلوگیری کرد. در سال ۲۰۰۵، جکسون به هفت فقره آزار جنسی کودک نسبت به بیمار ۱۲ ساله سرطانی، گاوین آرویزو، متهم شد، که بخشی از آن به نظراتی که جکسون در مستند ۲۰۰۳ مارتین بشیر، "زندگی با مایکل جکسون: یک ویژهبرنامه" ارائه داد، برمیگردد، جایی که او به اشتراکگذاری تخت خوابش با آرویزو اشاره کرد و توضیح داد، "_این بسیار دلنشین است، بسیار شیرین است. بچهها میخواهند مورد محبت قرار بگیرند، میخواهند لمس شوند، میخواهند در آغوش گرفته شوند._" جکسون به وید و جیمز نزدیک شد، اما در حالی که وید موافقت کرد که به عنوان شاهد دفاع عمل کند، همراه با ماکالای کالتکین، برت بارنز و شانتال، جیمز از این کار امتناع کرد و برای اولین بار به استیفانی گفت که جکسون او را آزار داده است. در نهایت، جکسون در تمام اتهامات بیگناه شناخته شد. او در ژوئن ۲۰۰۹ به دلیل ایست قلبی ناشی از مسمومیت حاد پروپوفول و بنزودیازپین درگذشت.
در دهه گذشته، وید به یک طراح رقص بسیار مورد توجه تبدیل شده بود که به عنوان یک نابغه کودک شناخته میشد و از ۱۶ سالگی با بریتنی اسپیرز کار کرده بود و بعداً ویدئوی موسیقی "I'm a Slave 4 U" (۲۰۰۱) و _Dream Within a Dream Tour_ را طراحی کرد و چندین ویدئوی *NSYNC و نمایشهای زنده را کارگردانی کرد و چندین آهنگ در آلبوم ۲۰۰۱ آنها، _Celebrity_ را نوشت. در سال ۲۰۰۳، او برنامه رقص واقعگرایانه خود را در MTV به نام _The Wade Robson Project_ ایجاد کرد و در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دو جایزه امی برای کارش در _So You Think You Can Dance_ برنده شد. در سال ۲۰۱۱، او به املاک جکسون مراجعه کرد و امیدوار بود که نمایش Cirque du Soleil به نام _Michael Jackson ONE_ را کارگردانی کند. با این حال، جیمی کینگ به جای او استخدام شد. اما وید به عنوان کارگردان _Step Up Revolution_ استخدام شد، اما در حین پیشتولید استعفا داد و بلافاصله پس از آن دچار یک بحران عصبی شد که تا حدی ناشی از دیدن مداوم تصاویری از جکسون بود که پسر نوزادش، کوا را مورد آزار قرار میدهد. او در سال ۲۰۱۲ یک بحران دیگر را تجربه کرد و برای اولین بار به آزار دیدن اعتراف کرد و به روانپزشکش و سپس به خانواده و همسرش آماندا گفت. در سال ۲۰۱۳، او به برنامه _Today Show_ رفت و بهطور عمومی فاش کرد که او مورد آزار قرار گرفته است. او همچنین توضیح داد که انکارهایش در سالهای ۱۹۹۳ و ۲۰۰۵ به دلیل "_کاملترین دستکاری و شستشوی مغزی_" جکسون بوده است. او سپس از املاک جکسون به مبلغی که برخی منابع ادعا میکنند تا ۱.۶ میلیارد دلار هم میرسد، شکایت کرد، اما این شکایت در سال ۲۰۱۵ به دلیل اینکه رابسون مهلت قانونی ۱۲ ماهه پس از مرگ جکسون را از دست داده بود، رد شد. با این حال، قاضی تأکید کرد که رد این پرونده به اعتبار اتهامات ارتباطی ندارد. در سال ۲۰۱۶، وید ادعاهای "_آزار جنسی کودک_" را علیه MJJ Productions و MJJ Ventures، دو شرکتی که توسط جکسون تأسیس شده بودند، مطرح کرد و این شکایت ادعا کرده بود که این دو "_همدست، هویتهای جایگزین، کمککننده، حامی و نمایندگان آزار جنسی در دوران کودکی هستند._" این شکایت در سال ۲۰۱۷ رد شد وقتی که قاضی حکم داد که "_هیچکس به جز مایکل جکسون صلاحیت قانونی یا اختیاری برای کنترل مایکل جکسون را نداشت._"
در مورد سیفچاک، پس از چند سال فکر کردن به اینکه او همجنسگراست، در سال ۲۰۰۸ با لورا پریماک ازدواج کرد و دو فرزند، یک پسر و یک دختر داشت. با این حال، پس از تولد پسرش، جیمز شروع به نگرانی کرد که ممکن است "_تمایلات پدوفیلیایی_" پیدا کند و بنابراین در سال ۲۰۱۳ شروع به دیدن یک روانپزشک کرد و به زودی به اختلال استرس پس از سانحه، اختلال پانیک و افسردگی تشخیص داده شد. دیدن اینکه وید بهطور عمومی اعتراف کرد که مورد آزار قرار گرفته، جیمز را نیز به عمل مشابهی ترغیب کرد و آنها با یکدیگر ارتباط برقرار کردند و جیمز نام خود را به شکایت اصلی وید در سال ۲۰۱۳ اضافه کرد. در سال ۲۰۱۶، مانند وید، جیمز نیز شکایتی علیه MJJ Productions و MJJ Ventures مطرح کرد، اما این شکایت در سال ۲۰۱۸ به همان دلایل شکایت وید رد شد.
"ترک نِورلند" خود حتی قبل از پخش آن در آمریکای شمالی در HBO در تاریخ ۳ و ۴ مارس ۲۰۱۹ و در بریتانیا و ایرلند در کانال ۴ در تاریخ ۶ و ۷ مارس، جنجالی شد. در تاریخ ۷ فوریه، دو هفته پس از اینکه فیلم در جشنواره ساندنس نمایش داده شد، هاوارد ویتزمن، وکیل املاک جکسون، به مدیرعامل HBO، ریچارد پلپر، نوشت و مستند را به عنوان "_بخشی از استراتژی حقوقی رابسون و سیفچاک_" توصیف کرد و خواستار لغو پخش برنامهریزی شده HBO شد. وقتی آنها امتناع کردند، اگرچه املاک نمیتوانست به دلیل افترا به دلیل شخصیت شکایت کند، زیرا جکسون مرده بود، آنها در عوض به مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار بهخاطر نقض یک بند عدم افترا که در سال ۱۹۹۲ زمانی که شبکه برنامه "مایکل جکسون زنده در بخارست: تور خطرناک" را پخش کرده بود، شکایت کردند. HBO ادعای نقض قرارداد را رد کرد و به پخش برنامه ادامه داد، اگرچه پلپر در تاریخ ۲۸ فوریه پس از اینکه به او گفته شد که با تأیید "ترک نِورلند"، او شرکت را در معرض شکایت نهرقمی قرار داده، استعفا داد. در تاریخ ۲ مه، HBO یک درخواست ارائه داد که ادعا میکرد شرایط قرارداد ۱۹۹۲ زمانی که هر دو طرف تعهدات خود را انجام دادند، منقضی شده و اینکه استدلال املاک مبنی بر اینکه قرارداد مستلزم مصونیت دائمی از افترا است، یک تفسیر نادرست بود. در تاریخ ۲۹ آگوست، HBO تلاش کرد تا شکایت را طبق قانون ضد SLAPP کالیفرنیا رد کند، که از شکایتهای بیاساس که تهدیدی برای آزادی بیان در ارتباط با موضوعات عمومی است، جلوگیری میکند. اما املاک ادعا کردند که این شکایت یک موضوع فدرال تحت قانون داوری فدرال است و به همین دلیل قانون SLAPP کالیفرنیا نمیتواند مقدم باشد. در تاریخ ۲۰ سپتامبر، قاضی جورج اچ. وو با املاک موافقت کرد و درخواست HBO برای رد را رد کرد. در زمان نوشتن این مقاله، HBO در حال تجدیدنظر در حکم است.
خارج از میدان حقوقی، واکنش به فیلم شدید بود. بازخورد قابل توجه شامل کشیدن برخی ایستگاههای رادیویی موزیک او، حذف قسمت ۱۹۹۱ "سیمپسونها" به نام "پدر دیوانه"، حذف تقلیدهای جکسون از تور "Strings Attached" و تغییر نام یک نمایش کوئینسی جونز در لندن از "کوئینسی جونز ارائه میدهد: Off the Wall، Thriller، Bad – سه آلبوم نمادین که بهطور متوالی اجرا میشوند" به "کوئینسی جونز ارائه میدهد: Soundtrack of the '80s – آلبومهای نمادین و تعریفکننده." با این حال، فروش کاتالوگ جکسون در روزهای پس از پخش بهطور قابل توجهی افزایش یافت، در حالی که چندین مستند طرفدار جکسون منتشر شد، که بهترین نمونه آن احتمالاً مستند "مایکل جکسون: پیگیری حقیقت" از جوردن هیل است که در آگوست منتشر شد. دیگر نمونهها شامل "ترک نِورلند: عواقب" از جین چوهان (منتشر شده در ژوئن) و "مربوط به حقیقت" از دنی وو (منتشر شده در اکتبر) و چندین مستند کوتاهتر است. همچنین چندین وبسایت طرفدار جکسون نیز بهصورت آنلاین ظاهر شدند، مانند "leavingneverlandfacts.com" در حالی که وبسایتهای موجود مانند "mjworld.net"، "themichaeljacksonallegations.com" و "themichaeljacksoninnocentproject.com" انتقادات گستردهای از فیلم منتشر کردند. در طرف دیگر معادله، بلافاصله پس از پخش نیمه دوم فیلم، HBO برنامهای به نام "اپرا وینفری ارائه میدهد: پس از نِورلند" را پخش کرد که مصاحبهای با وید، جیمز و رید پس از نمایش فیلم برای یک جمعیت متشکل از بازماندگان سوءاستفاده جنسی در کودکی بود.
این همه (سرانجام) ما را به خود فیلم میرساند. بر اساس گفتههای رید، "ترک نِورلند" یک "_مطالعه در مورد روانشناسی سوءاستفاده جنسی از کودکان است که از طریق دو خانواده عادی که به مدت بیست سال توسط یک پدوفیل که به عنوان یک دوست مورد اعتماد ظاهر شده است، آمادهسازی شدهاند، روایت میشود._" این خلاصهای مختصر از آنچه که شما دریافت خواهید کرد؛ فیلم کمتر نگران سوءاستفاده واقعی است (اگرچه زمان زیادی به آن اختصاص داده شده است) و بیشتر به فرآیند آمادهسازی و تأثیرات روانی پس از آن میپردازد - هر دو پسر بهطور واقعی فکر میکردند که در یک رابطه عاشقانه و محبتآمیز با جکسون هستند و هر دو در زمان از دست دادن علاقه جکسون به آنها با افزایش سن، دچار ناامیدی شدند. در واقع، تا حدی که جکسون در آمادهسازی آنها موفق بود، هیچیک از آنها متوجه نشدند که در حال آزار دیدن هستند تا سالها بعد.
این مستند که از ۲۷ ساعت مواد مصاحبه با وید و ۱۸ ساعت با جیمز تشکیل شده، یک غول است و تقریباً ۲۴۰ دقیقه زمان دارد. در یک پرسش و پاسخ با _channel4.com_، رید از طول آن دفاع کرد و گفت:
> _این چهار ساعت طول میکشد زیرا این داستان چهار ساعت برای گفتن دارد تا بهطور کامل قابل فهم باشد. ما بینندگان را در زندگی این خانوادهها درگیر میکنیم و سعی میکنیم تا آنها را درک کنند که تمام دینامیکهای پیچیده خانوادگی که در طول سالها شکل گرفته است، چه بوده است. چرا مادران هرگز متوجه نشدند؟ چگونه این میتوانست آنقدر طول بکشد؟ چرا رابسون یا سیفچاک به کسی چیزی نگفتند؟ و چرا آنها تصمیم به صحبت درباره آن اکنون، پس از انکار آن برای مدت طولانی، گرفتهاند؟ پاسخ به همه این سوالات در فیلم به وضوح بیان شده است، اما شما باید همه آن را تماشا کنید. بسیاری از آن در ظرافت رفتار فردی، روابط و پیوندهای بین مردم نهفته است. شما باید به این سفر روابط بپیوندید تا ببینید چگونه همه اینها به تفصیل پیش رفت._
بهطور مشابه، او به _Variety_ گفت،
> _این چهار ساعت طول میکشد زیرا تاریخچه دو خانواده در طول ۲۰ سال است. تنها با گفتن آن داستان و موضوع را از طریق داستان و ساخت شخصیتها و آشنایی با خانواده و درک آنچه اتفاق افتاد میتوانید واقعاً بفهمید که چرا وید داستانش را تغییر داد و چگونه سوءاستفاده جنسی به دست مایکل جکسون شکل گرفت، چرا او نمیتوانست درک کند که چه بود و چگونه همه اینها اتفاق افتاد، با بزرگترین جزئیات، و فکر میکنم این پلتفرم چهار ساعته کوتاهترین راه برای گفتن این داستان است._
جالب است که با وجود زمان طولانی، تنها مصاحبهشوندگان در طرف رابسون، وید، جو (مادر)، شانتال (خواهر)، شین (برادر)، لورین ژان کلاو (مادربزرگ مادری) و آماندا رودریگز (همسر) هستند، در حالی که در طرف سیفچاک، جیمز، استیفانی (مادر) و لورا پریماک (همسر) وجود دارند. در این مورد، رید توضیح میدهد:
> _تمرکز مستند عمداً محدود است. من با کارآگاهان و دادستانهای سابق از دو تحقیق اصلی در مورد جکسون مصاحبه کردم، اما متوجه شدم که روایت خانوادهها بهقدری کامل است که نیازی به مصاحبه با دیگران نیست. تغییرات درون خانواده - مادران و پسران، خواهران و برادران، همسران و همسران - به صدای داستان تبدیل میشود. شما احساس میکنید که درون خانواده هستید و من احساس کردم که مصاحبههای عمومی این جادو را شکسته و ما را به بیرون بازمیگرداند._
به عنوان موضوعات اصلی، وید و جیمز نمیتوانند بیشتر از یکدیگر متفاوت باشند، با وجود شباهتهای داستانهایشان. وید، که به گفتوگو با خبرنگاران و حضور در عرصه عمومی عادت دارد، ترکیبی از خشم آرام و ارادهای قوی است، در حالی که جیمز بسیار بیشتر غمگین و ساکت است و روانشناسی او در سطح سطحی نمایانتر است. به طور قابل توجهی، در حالی که وید همیشه بهطور اول شخص در گذشته صحبت میکند، جیمز اغلب بهطور دوم شخص در حال حاضر صحبت میکند. بنابراین، به عنوان مثال،
> _مایکل ویژگیهای زیادی دارد و او در بسیاری از زمینهها فوقالعاده است، و شما او را در بسیاری از جنبهها دوست دارید، و بعد مایکل این کارها را با شما انجام میدهد که سالم نیست، اما شما هنوز هم برای او عشق دارید، بنابراین داشتن این دو احساس در کنار هم واقعاً سخت است._
پس از نخستین نمایش در ساندنس، جایی که مستند در توصیفهای گرافیکی از انواع اعمال جنسی موجی ایجاد کرد، هر مرد داستانی بهطور کلی مشابه را روایت کرد - تماس غیرجنسی فیزیکی به لمسهای صمیمیتر پیشرفت میکند و سپس به فعالیتهای جنسی روشن میرسد؛ هر دو مرد میگویند که جکسون دوست داشت که آنها خم شوند و باسن خود را باز کنند در حالی که او خودارضایی میکرد، هر دو میگویند که او دوست داشت نوک سینههایش فشار داده و مکیده شود، هر دو میگویند که او از دریافت فلوشیو لذت میبرد، هر دو میگویند که او مجموعهای از زنگهای خطر در نِورلند نصب کرده بود که به او هشدار میدادند که هر کسی پیش از رسیدن به اتاق خواب به او نزدیک میشود. واقعاً توصیفها به قدری گرافیکی هستند که وبسایت HBO برای فیلم شامل یک "راهنمای پشتیبانی برای تماشا" است که توصیه میکند، "_اگر محتوا بیش از حد طاقتفرسا شد و نگران دریافت محتوایی هستید که ممکن است بر شما تأثیر منفی بگذارد یا دچار ناراحتی شوید، به خودتان اجازه دهید کمی استراحت کنید، دور شوید یا آن را خاموش کنید._"
از نظر زیبایی شناسی، فیلم تا حد ممکن ساده است. در حالی که روایتهای وید و جیمز گرافیک و دشوار برای شنیدن هستند، هرگز به شکل حسی ارائه نمیشوند و رید اجازه میدهد تا کلمات آنها خودشان صحبت کنند - هیچ ارجاعی به متخصصان برای اینکه به ما بگویند چه فکری کنیم، هیچ گرافیکی یا صدای پشت صحنهای برای پیوند داستانهای فردی به یک بوم بزرگتر جامعهشناختی-سیاسی، هیچ مونتاژهایی با نشانههای موسیقی در آن زمان برای ما فراهم نمیشود. در واقع، در بعضی مواقع، دوربین رید صبر میکند تا مصاحبهشونده افکار خود را شکل دهد - نوعی "هوا مرده" که در بیشتر مستندها پیدا نمیشود و اثر آن این است که فیلم حس بیشتاب و آرامی دارد.
این تمایل به باقی گذاشتن داستانها بدون تزیین در ارتباط با استفاده از چنین مجموعه کوچکی از مصاحبهشوندگان است - این داستان وید و جیمز است و هر چیزی یا هر کس که نتواند به آن معیاری خاص پاسخ دهد، در اینجا وجود ندارد. چیزی دیگر که رید حذف میکند، هر گونه تلاشی برای پیوند رفتار جکسون به تربیت آزاردهنده خود است. این موضوع چندین بار ذکر میشود، اما فیلم هیچ تلاشی برای به تصویر کشیدن جکسون بهعنوان کسی که به نوعی کمتر مقصر است، نمیکند زیرا او کودکی نداشت. در واقع، هیچ تلاشی برای به تصویر کشیدن او بهطور کلی وجود ندارد. دوباره، این داستان وید و جیمز است، و چه بهتر، چه بدتر، رید تنها به ارائه آن داستان و چگونگی پخش سوءاستفاده در دو خانواده پرداخته است. بنابراین، ما چانتال را داریم که به مدت چند دهه متقاعد بود که هیچ چیز غیرعادی وجود ندارد، که در برابر جکسون در ملأ عام و در دادگاه دفاع کرد و از اتهامات وید به شدت ناامید شد؛ آماندا و لورا، که هر یک تنها پس از ازدواج و داشتن یک پسر از آزار دیدن مطلع شدند و هر یک مصمم بودند که به همسرانشان کمک کنند؛ شین، که مجبور بود در حالی که خانوادهاش به دور خود میچرخید، بیحرکت بنشیند؛ جو و استیفانی، که آرزوهای خود بهنظر میرسید که روی غریزههای مادری آنها تأثیر گذاشته و باعث میشود که آنها پرچم قرمز پس از پرچم قرمز را نادیده بگیرند (اگرچه جو بهطور قابل توجهی بدتر از استیفانی است) و که امروز هم به اندازهای به دنبال بخشش از خود هستند که به اندازهای به دنبال جبران به فرزندانشان. در ارتباط با این موضوع، استیفانی توضیح میدهد:
> _من از پسرم محافظت نکردم. این همیشه، همیشه مرا آزار میدهد. من یک کار داشتم. من یک فرزند داشتم. و من یک کار داشتم. و من خرابش کردم. بنابراین، من تمام این ماهها را با زندگی خوبی با مایکل، سفر کردن و زندگی خوب، به اصطلاح، گذراندم، همه آن لحظات شگفتانگیز، همه بر اساس رنج پسرم بود. پسر من باید رنج بکشد تا من این زندگی را داشته باشم._
برای او، جو به سادگی بیان میکند، "_شاید در یک زمان بتوانم او را ببخشم، اگر سعی کنم بفهمم که او بیمار است. اما بخشیدن خودم چیز دیگری است. نمیدانم آیا هرگز این کار را خواهم کرد._"
با این حال، بههمان اندازه که فیلم والدین را محکوم میکند، همچنین جامعه را نیز محکوم میکند. رید بهطور مداوم از مصاحبههای سر به سر به تصاویری آرشیوی از رابسون و سیفچاک بهعنوان پسران در حضور جکسون برمیگردد (همچنین ما نگاهی گذرا به ماکالای کالتکین و برت بارنز نیز میبینیم). با انجام این کار، رید میتواند بدون کلام، بر ناآگاهی جمعی جامعه و پرستش کورکورانهای که به جکسون اجازه داد تا بهطور عمومی در کنار بچهها قرار گیرد، بدون اینکه کسی بایستد و بگوید: "_این کمی عجیب است._" و درست همانطور که افرادی مانند آر. کلی، هاروی واینستین، بیل کازبی، راجر آیلز و بیل اورایلی از رفتار شکارچیانه خود جان سالم به در بردند، شهرت جکسون به قدری بزرگ بود که هر حس جنایت را تحتالشعاع قرار میداد؛ قدرت ستارهاش به اندازهای بود که ما آنچه را که بهطور واضح آمادهسازی بود، نادیده گرفتیم و تمایل او به بچههای پیش از بلوغ را فقط به عنوان یک ویژگی جواندلانه او توجیه کردیم. البته، این که این موضوع با جکسون صدق میکند واقعاً نباید کسی را شگفتزده کند؛ زیرا زمانها چندان تغییر نکردهاند؛ پس از همه، دونالد ترامپ به چندین تعرض جنسی، از جمله حداقل یک تجاوز، متهم شده و بهطور ضبط شده به این موضوع اشاره کرده است که میتواند بدون عواقب زنان را مورد آزار قرار دهد زیرا مشهور است. و او چگونه مجازات شد؟ او رئیسجمهور شد. شهرت بر جنایت پیشی میگیرد (شوخی کاملاً عمدی).
غیرقابل پیشبینی نیست که بخشش یک موضوع اصلی است. جیمز به استیفانی فاش کرد که جکسون در سال ۲۰۰۵ او را مورد آزار قرار داده، هشت سال قبل از اینکه وید به جو بگوید، و اگرچه به نظر میرسد او در پذیرش این که استیفانی از او محافظت نکرده است، دشواری دارد، اما در حال پیشرفت است. اما وید به نظر میرسد که راه بیشتری در پیش دارد و در یک لحظه دلخراش، ما میفهمیم که وقتی او به جو درباره آنچه واقعاً اتفاق افتاده گفت، همچنین به او گفت که دیگر او را دوست ندارد. در ارتباط با این موضوع، شین بیان میکند:
> _نمیدانم آیا هرگز واقعاً میتوانم او را به خاطر آنچه بر خانواده اتفاق افتاده و آنچه بر وید گذشته است، ببخشم. من هنوز هم او را دوست دارم، هنوز هم تا جایی که میتوانم از او حمایت میکنم، اما برخی چیزها وجود دارد که نمیدانم آیا میتوانم ببخشم._
البته، موضوع اصلی دیگر ذات دستکاریکنندهای است که ذاتی آمادهسازی است. همانطور که اپرا وینفری در _پس از نِورلند_ میگوید، "_این فقط سوءاستفاده جنسی نبود، بلکه همچنین وسوسه جنسی نیز بود._" با این حال، این همچنین وسوسه غیرجنسی خانواده کودک نیز بود و هرچه آمادهسازی موفقتر باشد، بازگشت کودک به حالت عادی در بزرگسالی دشوارتر میشود. رید به _channel4.com_ میگوید،
> _میخواستم مردم بفهمند که وقتی یک کودک توسط یک شکارچی آمادهسازی میشود، این یک رابطه بسیار پیچیده است. والدین تحت تأثیر قرار میگیرند. همه چیز بسیار نرم و معمولاً بهعنوان عشق به کودک تجلی مییابد. خانوادهها هنوز هم به رهبری، عشق و توجهی که جکسون به زندگیشان آورده، چنگ میزنند و با تناقضات رابطهشان دست و پنجه نرم میکنند._
او همچنین فرآیند زیر سؤال بردن والدین کودک را توضیح میدهد؛
> _شما خود را به خانواده وارد میکنید تا در نهایت کودک را جداسازی کنید. شما والدین را جذب میکنید، معمولاً مادر را تحسین میکنید و پدر را تا زمانی که بتوانید خود را جایگزین کنید، دور نگه میدارید - به یاد داشته باشید، رابسون درباره خواسته جکسون برای اینکه او پدر واقعیاش باشد، صحبت میکند. بهطور خصوصی، با کودک، شما والدین را بهخصوص مادر را زیر سؤال میبرید، که جکسون این کار را با هر دو پسر انجام داد و آنها را تشویق کرد تا مادرشان را مقصر بدانند در حالی که ازدواجهایشان شروع به فروپاشی میکرد. شما همه چیز برای کودک میشوید: پدر، برادر، معلم و سپس آزارگر جنسی. کودک تحت فشار قرار میگیرد و نمیتواند به آن چیزهایی که قبلاً هویت او را شکل میدادند، دسترسی پیدا کند._
متصل به این است که هر دو مرد اعتراف میکنند که هنوز هم به نوعی جکسون را دوست دارند، بنابراین کاملاً در کودکی عاشق او بودند.
موضوع قابل توجه دیگر، و دوباره، چیزی که هرچه موفقیت آمیزتر باشد، بیشتر مشهود است، این است که هیچ یک از پسران در حال آزار دیدن متوجه نشدند. در _پس از نِورلند_، وید توضیح میدهد،
> _من هیچ درکی از اینکه در حال آزار دیدن هستم نداشتم. من مایکل را دوست داشتم و تمام آن زمانهایی که شهادت دادم و بارها و بارها در مصاحبههای عمومی درباره او ابراز شادمانی کردم، از یک مکان واقعی بود. اما هیچ درک از اینکه این آزار بود، هیچ تصوری در ذهن من که چیزی درباره مایکل میتواند بد باشد، نداشتم، همه آنچه مایکل انجام میداد برای من درست بود به مدت سالها._
در این معنا، فیلم بههمان اندازه درباره روابط پیچیده و اغلب متناقضی است که قربانیان میتوانند با متجاوزان خود توسعه دهند، همانقدر که به خود سوءاستفاده میپردازد. این موضوع به آنچه که هر دو وید و جیمز برای مدت طولانی دروغ گفتند، اشاره میکند - آنها فقط به دیگران دروغ نمیگفتند، بلکه به خودشان نیز بدون اینکه بهطور کامل متوجه شوند، دروغ میگفتند. و در نهایت، فیلم نشان میدهد که به جای اینکه نشاندهنده یک جعل باشد، چنین دروغهایی یک واکنش طبیعی و قابل درک به آزار مداوم هستند - میل به حفظ راز یک عنصر ذاتی از چیزی است که در حال حفظ است، با وید بیان میکند، "_میخواهم بتوانم حقیقت را به اندازهای بلند بگویم که مجبور بودم دروغ را به مدت طولانی بگویم._"
البته، مشکلاتی وجود دارد که چندین مورد از آنها را قبلاً اشاره کردهام. به عنوان مثال، عدم تعادل. من میفهمم که چرا رید مصاحبههایش را محدود به وید، جیمز و خانوادههایشان کرده است، اما با انجام این کار، او و فیلم (و HBO) را به نوعی نقد مشروع باز گذاشته است - "_نگاه کنید چقدر این اثر نامتعادل است، این همه از دیدگاه آنهاست، هیچ چک و تعادلی وجود ندارد._" در واقع، تنها دیدگاههای مخالف ارائه شده، بهصورت آرشیوی از جکسون و ویدیوهای یوتیوب طرفداران هیستریک جکسون است که آرزو دارند بر روی وید و به میزان کمتری بر روی جیمز آتش بزنند. و چون این موضوع باعث میشود فیلم آسانتر مورد نقد قرار گیرد، آن را آسانتر برای رد کردن و به همین ترتیب آسانتر برای نادیده گرفتن میکند، که تقریباً کاملاً برعکس آن چیزی است که به عنوان یک مستندساز میخواهید اتفاق بیفتد.
مشکل دیگری این است که نیازی به این نیست که چهار ساعت طول بکشد. احتمالاً دو ساعت کافی نبود، اما سه ساعت دقیق بود. چندین انحراف طولانیمدت وجود دارد که هرچند به پرورش زندگی خانوادگی وید و جیمز کمک میکند، اما کمکی به اطلاعات اتهامات علیه جکسون بهطور خاص نمیکند. رید همچنین تمایل دارد از نماهای پرنده از لسآنجلس، نِورلند و بریزبن استفاده کند. هیچ اشکالی در استفاده از این موارد برای تعیین موقعیت نیست، اما او بارها و بارها در طول فیلم این کار را میکند، تقریباً مانند فاصلههای پاراگرافی، و این موضوع هم تکراری و هم در نهایت آزاردهنده میشود. در واقع، همانطور که قبلاً اشاره شد، از نظر زیباییشناسی، فیلم بهطرز فوقالعادهای بیروح است و تقریباً هیچ کاری انجام نمیدهد که بتوان آن را بهعنوان بصری جذاب توصیف کرد. دوباره، من میفهمم که رید چه هدفی دارد، اما برای یک فیلم چهار ساعته که تقریباً بهطور انحصاری شامل فیلمهای آرشیوی و مصاحبههای سر به سر (و نماهای پرنده) است، واقعاً چندان آسیب نمیزند که کمی تنوع به وجود آید.
و سپس، البته، حذفها وجود دارد که بهطرز قابل توجهی برای طرفداران جکسون یک علامت قرمز به حساب میآید. بهعنوان مثال، اینکه وید در حال شکایت از املاک جکسون است یک بار، بسیار مختصر ذکر میشود و هرگز دوباره به آن اشاره نمیشود. اینکه جیمز نیز از املاک شکایت میکند، هرگز ذکر نمیشود. در همین راستا، هیچ اشارهای به این موضوع نمیشود که براندی جکسون، خواهرزاده مایکل، ادعا کرده است که او و وید از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ با هم رابطه داشتند (اگرچه بهراحتی باید بگویم که او این موضوع را فقط پس از پخش مستند فاش کرد، و اگر او دروغ میگوید، که رید میگوید چنین است، بهطور قطع در فیلم ذکر نمیشود).
در نهایت، عدم تعادل یک مشکل بزرگ است، اما نه به اندازهای که ارائه اتهامات را که رید ارائه میدهد، تحت تأثیر قرار دهد، اینکه او چگونه فرآیند آمادهسازی را به تفصیل بررسی میکند، اینکه او بهطور بیپرده سوءاستفاده را ارائه میدهد، اینکه او بر سالهای بعد از پایان سوءاستفاده تمرکز میکند - اثر جمعی فیلم بهطرز شگفتآوری خام و بهطور کلی متقاعدکننده است. این به فرآیندهایی که جکسون خود را به موقعیت آزار دادن پسران میکشاند به همان اندازه که به خود سوءاستفاده و همچنین به اثرات روانی دروغ گفتن برای مدت طولانی مینگرد، به همان اندازه که به خود دروغ مینگرد. از این نظر، این یک سند بسیار ارزشمند است، نه لزوماً از نظر جزئیات داستانهای وید و جیمز، بلکه در رابطه با مسائل وسیعتر سوءاستفاده جنسی از کودکان و تصورات نادرستی که در جامعه وجود دارد. اینکه فردی تصمیم بگیرد ادعاهای موجود در فیلم را باور کند یا نه کاملاً به هر بیننده بستگی دارد، اما بدون توجه به پذیرش یا انکار یک فرد، فیلم گفتوگوی بسیار مهمی را در یک حوزه عمومی در روشی که هرگز پیش از این دیده نشده، باز میکند.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
سلام ممنون بابت سایت خوبتون
اما بنظرم حیفه که همچین مستند دروغی رو که مارتین بشیر با سو نیت ساخت و دستکاری کرد تا فقط چهره و شخصیت اصیل و بزرگ پادشاه موسیقی رو خراب کنه که البته بعد از مرگ مایکل جکسون بزرگ خود مارتین بشیر در برابر مردم و از تلویزیون اعتراف کرد که مستند رو دستکاری کرده و مایکل جکسون کسی نیست که تو این مستند نشون داده شده
خود مایکل جکسون هنگامی که مارتین بشیر داشت مستند ضبط میکرد دوربین خودش رو هم روشن گذاشت تا ضبط کنه و زمانی که مارتینمستند دستکاری شده را ارائه داد مایکل جکسون هم مستند واقعی که تمام مدتی که دوربینش فیلم ضبط کرده بود رو پخش کرد و نشان داد که مارتین بشیر مستند را دستکاری کرده . حتی غیر از مایکل جکسون با پرنسس دایانا هم مصاحبهای داشت که به صورت دروغ و و با پراکندگی شایعات مستند را پخش کرد به نظر من خیلی زشته که درباره همچین شخصیت بزرگی مثل مایکل جکسون همچین مستند مزخرفی پخش بشه همه میدونند که مایکل جکسون یک انسان فوق العاده بزرگ بود و بزرگترین خیر و بشردوست جهان و اگر واقعاً با شخصیتش آشنا باشید می بینید که اصلاً پاکتر از این انسان تو عصر حاضر که حداقل توی چند سال اخیر پیدا نمیشه چون واقعاً یک فرشته از طرف خدا بود تا بیاد و جهان را تغییر داده و به مردم کمک کنه و زندگی خیلی ها رو تغییر بده اون کسی بود که بیشترین رکورد های گینس داره و آهنگ هاش حرف نداره و فوق العاده است به نظر من حتماً باید شخصیتش را بشناسید و متاسفانه توی ایران مردم طوری هستند که دوست دارند شایعات را باور کند حتی سایت خبرگزاری خبرنگاران جوان که به اسم خدا قسم خوردن و قول دادند که برای جمهوری اسلامی کار کنند و خبرهای درست و پخش کنند ، دروغ های خیلی مسخره میگن به خاطر همین نمیشه به هر سایتی اعتماد کرد چون هر کسی برای جذب مخاطب حاضر دروغها را پراکنده کنند و بدون اینکه در نظر داشته باشد چه گناه بزرگی را انجام میده به نظر من اگر می خواهید چیزی رو بدونید بهتره از کانال حامیان مایکل جکسون از سایت هاشون یا از فن هاشون واقعیتها را پیگیری کنید و لطفاً این مستند دروغ را بردارید چون که مردم ایرانزود باور هستند و اگر این مستند را ببینندبیشتر از اینشایعات رو توی ایران پراکنده میکنند ممنون از سایت خوبتون ببخشید که خیلی طولانی صحبت کردم
بچه های بیچاره 😑 همه جوره ازشون سواستفاده کرد 😢
سلام ممنون بابت سایت خوبتون
اما بنظرم حیفه که همچین مستند دروغی رو که مارتین بشیر با سو نیت ساخت و دستکاری کرد تا فقط چهره و شخصیت اصیل و بزرگ پادشاه موسیقی رو خراب کنه که البته بعد از مرگ مایکل جکسون بزرگ خود مارتین بشیر در برابر مردم و از تلویزیون اعتراف کرد که مستند رو دستکاری کرده و مایکل جکسون کسی نیست که تو این مستند نشون داده شده
خود مایکل جکسون هنگامی که مارتین بشیر داشت مستند ضبط میکرد دوربین خودش رو هم روشن گذاشت تا ضبط کنه و زمانی که مارتینمستند دستکاری شده را ارائه داد مایکل جکسون هم مستند واقعی که تمام مدتی که دوربینش فیلم ضبط کرده بود رو پخش کرد و نشان داد که مارتین بشیر مستند را دستکاری کرده . حتی غیر از مایکل جکسون با پرنسس دایانا هم مصاحبهای داشت که به صورت دروغ و و با پراکندگی شایعات مستند را پخش کرد به نظر من خیلی زشته که درباره همچین شخصیت بزرگی مثل مایکل جکسون همچین مستند مزخرفی پخش بشه همه میدونند که مایکل جکسون یک انسان فوق العاده بزرگ بود و بزرگترین خیر و بشردوست جهان و اگر واقعاً با شخصیتش آشنا باشید می بینید که اصلاً پاکتر از این انسان تو عصر حاضر که حداقل توی چند سال اخیر پیدا نمیشه چون واقعاً یک فرشته از طرف خدا بود تا بیاد و جهان را تغییر داده و به مردم کمک کنه و زندگی خیلی ها رو تغییر بده اون کسی بود که بیشترین رکورد های گینس داره و آهنگ هاش حرف نداره و فوق العاده است به نظر من حتماً باید شخصیتش را بشناسید و متاسفانه توی ایران مردم طوری هستند که دوست دارند شایعات را باور کند حتی سایت خبرگزاری خبرنگاران جوان که به اسم خدا قسم خوردن و قول دادند که برای جمهوری اسلامی کار کنند و خبرهای درست و پخش کنند ، دروغ های خیلی مسخره میگن به خاطر همین نمیشه به هر سایتی اعتماد کرد چون هر کسی برای جذب مخاطب حاضر دروغها را پراکنده کنند و بدون اینکه در نظر داشته باشد چه گناه بزرگی را انجام میده به نظر من اگر می خواهید چیزی رو بدونید بهتره از کانال حامیان مایکل جکسون از سایت هاشون یا از فن هاشون واقعیتها را پیگیری کنید و لطفاً این مستند دروغ را بردارید چون که مردم ایرانزود باور هستند و اگر این مستند را ببینندبیشتر از اینشایعات رو توی ایران پراکنده میکنند ممنون از سایت خوبتون ببخشید که خیلی طولانی صحبت کردم