بیوگرافی
از ویکیپدیا، دایرهالمعارف آزاد
رابرت مونتگمری (متولد هنری مونتگمری جونیور؛ ۲۱ مه ۱۹۰۴ – ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۱) یک بازیگر، کارگردان و تهیهکننده فیلم و تلویزیون آمریکایی بود. او همچنین پدر بازیگر الیزابت مونتگمری بود.
مونتگمری به نیویورک سیتی نقل مکان کرد تا شانس خود را در نویسندگی و بازیگری امتحان کند. او...
از ویکیپدیا، دایرهالمعارف آزاد
رابرت مونتگمری (متولد هنری مونتگمری جونیور؛ ۲۱ مه ۱۹۰۴ – ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۱) یک بازیگر، کارگردان و تهیهکننده فیلم و تلویزیون آمریکایی بود. او همچنین پدر بازیگر الیزابت مونتگمری بود.
مونتگمری به نیویورک سیتی نقل مکان کرد تا شانس خود را در نویسندگی و بازیگری امتحان کند. او یک حرفه صحنهای ایجاد کرد و به اندازهای محبوب شد که پیشنهاد بازی در کنار ویلما بانکی در فیلم "این بهشت است" (۱۹۲۹) را رد کرد. به اشتراک گذاشتن صحنه با جورج کیوکر به او راهی به هالیوود و قراردادی با مترو گلدوین مایر داد، جایی که او در فیلم "پس این کالج است" (۱۹۲۹) debut کرد.
مونتگمری ابتدا فقط در نقشهای کمدی بازی میکرد، اما در فیلم درام اول خود در "خانه بزرگ" (۱۹۳۰) شخصیتی را ایفا کرد. مترو گلدوین مایر ابتدا reluctant بود که او را در چنین نقشی منصوب کند، تا اینکه "جدیت او و استدلالهای قانعکنندهاش، با نمایشهایی از اینکه چگونه شخصیت را بازی خواهد کرد" او را به این سمت منصوب کرد. از "خانه بزرگ" به بعد، او در تقاضای مداوم بود. بازی به عنوان علاقه رمانتیک گرتا گاربو در "الهام" (۱۹۳۰) او را به سرعت به ستارهای تبدیل کرد. نورما شیئر او را انتخاب کرد تا در کنار او در "طلاقگیر" (۱۹۳۰)، "بیگانهها ممکن است بوسه بزنند" (۱۹۳۱) و "زندگی خصوصی" (۱۹۳۱) بازی کند، که به او شهرت رساند.
در یک نقش چالشبرانگیز دیگر، مونتگمری در فیلم ترسناک "شب باید بیفتد" (۱۹۳۷) به عنوان یک روانپریش بازی کرد، که برای آن نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر را دریافت کرد.
پس از آغاز جنگ جهانی دوم در اروپا در سپتامبر ۱۹۳۹ و در حالی که ایالات متحده هنوز به طور رسمی بیطرف بود، مونتگمری در لندن برای خدمات میدانی آمریکایی ثبتنام کرد و در فرانسه آمبولانس راند تا تخلیه دانکرک. او سپس به هالیوود بازگشت و در جولای ۱۹۴۰ در یک تجمع بزرگ در محوطه مترو گلدوین مایر برای صلیب سرخ آمریکا سخنرانی کرد. مونتگمری به بازی در نقشهای کمدی سبک ادامه داد، مانند "آقای و خانم اسمیت" (۱۹۴۱) اثر آلفرد هیچکاک با کارول لومبارد. او به جستجوی نقشهای دراماتیک ادامه داد. برای نقش خود به عنوان جو پندلتون، یک بوکسور و خلبان در "اینجا آقای جوردن میآید" (۱۹۴۱)، مونتگمری برای بار دوم نامزد اسکار شد. پس از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم در دسامبر ۱۹۴۱، او به نیروی دریایی ایالات متحده پیوست و به رتبه فرمانده لیوتنانی رسید و در USS Barton (DD-722) خدمت کرد که بخشی از تهاجم روز D در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ بود.
در ۱۹۴۵، مونتگمری به هالیوود بازگشت و با "آنها قابل استفاده بودند" به عنوان کارگردان بدون اعتبار debut کرد، جایی که او برخی از صحنههای قایق PT را کارگردانی کرد زمانی که کارگردان جان فورد به دلیل مسائل سلامتی نتوانست کار کند. اولین فیلم معتبر او به عنوان کارگردان و آخرین فیلم او برای مترو گلدوین مایر، فیلم نوآر "زن در دریاچه" (۱۹۴۷) بود که او در آن نیز بازی کرد و بازخوردهای متفاوتی دریافت کرد. این فیلم که از رمان کارآگاهی ریموند چندلر اقتباس شده و برای سانسور آن زمان پاکسازی شده است، غیرمعمول است زیرا به طور کامل از منظر مارلو فیلمبرداری شده است. مونتگمری تنها چند بار در دوربین ظاهر شد، سه بار در یک بازتاب آینه.
او در سیاستهای جمهوریخواه فعال بود و نگران تأثیر کمونیسم در صنعت سرگرمی بود، مونتگمری در سال ۱۹۴۷ به عنوان یک شاهد دوستداشتنی در برابر کمیته فعالیتهای غیرآمریکایی مجلس شهادت داد.
مونتگمری دو ستاره در پیادهرو شهرت هالیوود دارد، یکی برای فیلمها در ۶۴۴۰ بولوار هالیوود و دیگری برای تلویزیون در ۱۶۳۱ خیابان واین.
نمایش بیشتر