برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
بیست و هفت سال پس از اتفاقات قسمت اول، اعضای باشگاه بازندگان بزگ شده و از هم دور شده اند تا اینکه یک تماس تلفنی پریشان کننده و مخرب باعث می شود که آنها دوباره دور هم جمع شوند...
بیست و هفت سال پس از اتفاقات قسمت اول، اعضای باشگاه بازندگان بزگ شده و از هم دور شده اند تا اینکه یک تماس تلفنی پریشان کننده و مخرب باعث می شود که آنها دوباره دور هم جمع شوند...
قسمت دوم فیلم «آن» به اندازه فیلم قبلی خود از نظر ثبات و کیفیت درخشان نیست، و هرچند که در مقایسه با آن احساس کمبود دارد، اما هنوز هم از بیشتر فیلمهای ترسناک استودیویی بهتر است. این فیلم حماسی، جاهطلب، دیوانهوار، با ذکاوت و بدون ترس از پرداختن به احساسات و تنشهاست. بهطور کلی، این اقتباس از شاید بزرگترین اثر استیون کینگ در دنیای سینمای...
قسمت دوم فیلم «آن» به اندازه فیلم قبلی خود از نظر ثبات و کیفیت درخشان نیست، و هرچند که در مقایسه با آن احساس کمبود دارد، اما هنوز هم از بیشتر فیلمهای ترسناک استودیویی بهتر است. این فیلم حماسی، جاهطلب، دیوانهوار، با ذکاوت و بدون ترس از پرداختن به احساسات و تنشهاست. بهطور کلی، این اقتباس از شاید بزرگترین اثر استیون کینگ در دنیای سینمای ترسناک مدرن بهنظر منحصر بهفرد میرسد: دو فیلم ساخته شده بر پایه روابط قوی و متصل به هم که در طول دههها گسترش یافتهاند، به همان اندازه احساسی که خشن هستند و با مقیاس یک حماسه فانتزی اجرا شدهاند. این فیلم ممکن است یکی از بهترین اقتباسهای آثار کینگ باشد، زیرا آنچه را که نوشتن او را (و بهخصوص این رمان را) ترسناک و جذاب میکند، درک میکند: ترس انسانی در میان تخیل.
اندی موشیتی با «آن» به دنبال چیزهای بزرگ بود و حتی در لحظاتی که دامنه آن از دستش خارج میشود، باز هم خوشحال هستید که در ابتدا اینقدر بالا رفت.
فصل دوم دنبالهای بر «آن» (۲۰۱۷) است و انتظارات من کمی بالا بود. من واقعاً از فیلم قبلی لذت بردم و آن را یکی از بهترین فیلمهای سال و یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی استیون کینگ میدانم. بازگشت اندی موشیتی به صندلی کارگردانی و داشتن بازیگران فوقالعاده برای بازی در نسخههای بزرگسالان «بازندگان» دو دلیل اصلی بود که من واقعاً هیجانزده بودم. همچنین، مدت زمان فیلم (طولانیترین فیلم ترسناک تاریخ؟!) قطعاً باعث شد که من تعجب کنم چگونه یک فیلم ترسناک میتواند به مدت زمانی مشابه برخی از حماسههای بزرگ سینما ادامه یابد…
باید صادق باشم: ناامید شدم. این فیلم اصلاً بد نیست، اما حتی به پای فیلم قبلی نمیرسد. با برخی از تیترهایی که خواندهام، مخالفم. برخی میگویند کمدی در مکان نامناسبی قرار گرفته و از تأثیر لحظات احساسی یا تاریک میکاهد. بهندرت لحظهای وجود دارد که انتظار جدیت وجود داشته باشد و به جای آن خنده ایجاد شود، اما وقتی این اتفاق میافتد واقعاً کار میکند. فقط فکر میکنم که بهطور کلی به اندازه فیلم قبلی خندهدار نبود. البته، بیل هادر در نقش ریچی توزیه فوقالعاده است و انتخاب مناسبی به عنوان یک بزرگسال فین ولفهارد است. شیمی او با جیمز رنسون (ادی کاسپراک) شباهت به شیمی ولفهارد و جک دیلان گرازر دارد، بنابراین این دو نفر بهعنوان نکته بارز کمدی فیلم هستند.
برخی میگویند فیلم خیلی طولانی است. حالا، این یکی دشوار است. معمولاً وقتی مردم احساس خستگی یا سرگرمی کمتری میکنند، تمایل دارند آن را به مدت زمان فیلم نسبت دهند، بهویژه اگر بیش از ۱۰۰ دقیقه باشد. من موافقم که فیلم احساس میشود طولانی است، اما با این نظر که مدت زمان آن بیش از حد طولانی است، مخالفم. داستان کافی برای کاوش وجود دارد و واقعاً هر شخصیت از «باشگاه بازندگان» دارای داستان جالبی است. مشکل این است که همه آنها به شکلی کاوش نمیشوند که خندهدار، ترسناک یا به اندازه کافی جذاب باشد. واقعیت این است که صحنه جسیکا چستین (بوری مارش) با آن خانم پیر کاملاً در یکی از تریلرها به نمایش گذاشته شده و در هر نمایش نمایش داده میشود، به پیشرفت داستان کمک نمیکند.
اکت اول نسبتاً خوب است. همانطور که انتظار میرفت، به ما نشان میدهد که هر کسی کجا است، چه کاری انجام میدهد و چگونه دوباره به هم میپیوندند. در طول این اکت، کاملاً مشخص است که موشیتی زمان خواهد گذاشت تا هر شخصیت را توسعه دهد و به داستانهای مربوط به آنها برسد، بنابراین مدت زمان طولانی توجیهپذیر است. با این حال، اکت دوم ضعیف است. بیل دنبرو (جیمز مکآووی / جایدن مارتل) دارای داستان احساسیترین است که بر داستان اصلی تأثیر میگذارد و زمان صرف شده با او ارزشش را دارد. همینطور در مورد زیرمجموعه ریچی. در طرف مقابل، بقیه گروه هیچ صحنه سرگرمکننده یا پیشرفت جدیدی ندارند.
بوری همچنان تحت تأثیر دوران کودکی خود از سوءاستفاده پدرش قرار دارد. بن هنسکام (جی رایان / جرمی ری تیلور) همچنان عاشق بوری است. ادی هنوز یک «کودک» نالهکننده است که از هر چیزی که ممکن است او را بیمار کند میترسد. استنلی یوریس (اندی بین / وایات اولف) هیچ کاری نمیکند و مایک هانلون به طرز عجیبی موتور محرک داستان است، که این خود یک مشکل است زیرا من هرگز واقعاً به آن شخصیت اهمیت نمیدادم (او قطعاً در فیلم ۲۰۱۷ کنار گذاشته شده بود). واقعاً، او فقط بهعنوان یک وسیله توضیحی عمل میکند زیرا تمام مدت فقط همه چیزهایی را که تماشاگران نیاز دارند تا بفهمند داستان به کدام سو میرود، توضیح میدهد.
سرانجام، اکت سوم یک بسته مختلط است. در حالی که یک پایان حماسی با پیامی شیرین ارائه میدهد، به شدت شبیه فیلم قبلی است. نمیخواهم چیزی لو بدهم، اما این فیلم بهطرز غیرقابلباوری تکراری است در مقایسه با فیلم اول. با در نظر گرفتن همه چیزها، این یک ناامیدی بزرگ است زیرا احساس میشود دقیقاً همان فیلم است، اما با نسخههای بزرگتر از شخصیتها. بهطور واضح، هر یک از آنها در این فیلم داستان متفاوتی دارند، چیزی که فیلم اول زمان کافی برای کاوش در آن نداشت، اما با نگاه به داستان اصلی، تقریباً دقیقاً همان چیز است، از جمله نحوه پایان آن (فقط با یک تغییر جزئی). با این حال، اجراها همگی عالی هستند…
جیمز مکآووی به نمایشهای شگفتانگیز خود ادامه میدهد و بیل هادر باید بهعنوان بهترین بازیگر شناخته شود به خاطر دامنهای که نشان میدهد. با این حال، آرزو میکنم اسکارزگارد زمان بیشتری برای درخشش در نقش پنیوایز داشته باشد. در سال ۲۰۱۷، فکر میکردم او واقعاً شخصیت را به خوبی ایفا کرد و آن را به خود اختصاص داد. متأسفانه، این بار پنیوایز زمان زیادی روی پرده ندارد (این واقعاً ناامیدکننده است) و وقتی ظاهر میشود، اغلب بیش از حد CGI به نظر میرسد، که از اجرای جذاب بازیگرش میکاهد. در پایان، تقریباً هیچ اسکارزگاردی وجود ندارد زیرا CGI زیادی وجود دارد. با این حال، من تیمهای پشت میکاپ، آرایش مو، لباس و طراحی تولید را تحسین میکنم. دِری فوقالعاده به نظر میرسد و پرشهای زمانی بین گروه جوان و بزرگسال بهطرز روانی به دلیل این دستاوردهای بصری کار میکند.
اندی موشیتی میداند چگونه دوربین را به کار گیرد، و فیلم بهخوبی فیلمبرداری شده است. با این حال، او باید قادر میبود که صحنههای خلاقانهای برای ارائه سطح متفاوتی از سرگرمی، بهویژه در طول اکت خستهکننده دوم، ارائه دهد. فیلمنامه گری دابرمَن هوشمندانه است و این داستان عظیم را به یک پایان مناسب میرساند، اما او همچنین میتوانست ایدههای جدیدی برای برخی از شخصیتها تصور کند. با این حال، چند صحنه عالی وجود دارد، بهویژه یکی که بیل از میان چادر یک پارک تفریحی با توهمات عبور میکند.
در نهایت، «آن: قسمت دوم» نتوانست پایانی را ارائه دهد که شایسته مدت زمان حماسیاش باشد. حتی با یک بازیگر فوقالعاده، این فیلم به اندازه فیلم قبلی خندهدار، ترسناک یا حتی جذاب نیست. مدت زمان آن مناسب است با توجه به اینکه هر شخصیت دارای داستان شخصی است، اما فقط چند نفر از آنها واقعاً جذاب و سرگرمکننده هستند. بنابراین، فیلم خیلی طولانی، نابرابر احساس میشود و میتوانست در مورد پایان حماسیاش خلاقیت بیشتری داشته باشد. داستان مرکزیاش بسیار شبیه به فیلم قبلی است، صحنههای ترسناک آن به هیچ وجه به کیفیت قبلی نزدیک نیستند و حتی اگر طراحی لباس و تولید عالی باشند، استفاده بیش از حد از CGI در پنیوایز وجود دارد. هنوز هم لحظات عاطفی قانعکنندهای دارد و همچنین چند صحنه جالب. بهطور کلی، این… خوب است.
امتیاز: C
این داستان عشق بین ریچی و ادی است که این فیلم را ارزش دیدن دوباره میدهد. منتظر پایانبندی هستم! انتخابی نسبتاً عجیب هم هر ترس در فیلم را کمرنگ میکند، اما من کمتر از همه دیگران از «فصل دوم» ناامید شدم. من همان امتیاز ستارهای را به آن دادم که به فیلم اول موشیتی دادم، اما اگر صادق باشم، آن یکی قطعاً بهتر بود. اما این باعث نمیشود که این فیلم بد باشد.
امتیاز نهایی: ★★★½ - واقعاً از آن خوشم آمد. به شدت توصیه میکنم زمانی را برای دیدن آن صرف کنید.
از فیلم اول طرفدار بزرگی نبودم، اما بازیگران جوان را دوست داشتم و ترسها وجود نداشتند. این دنباله چند لحظه خوب داشت و من شخصیتها را در بزرگسالی دوست داشتم، اما بیل هادر به راحتی بهترین بود. هنوز هم خیلی ترسناک نبود و هرچند مدت زمان طولانی داشت، هرگز احساس نکردم که کش بیاید. یک روز ممکن است سعی کنم دو فیلم را بهصورت پیوسته تماشا کنم، اما بین دو فیلم، خیلی چشمگیر نبود.
“تو دروغ گفتی و من مردهام!”
ما را سربلند کردی، جورجی.
ماه گذشته، مینیسریال ۱۹۹۰ و بازسازی ۲۰۱۷ را برای قضاوت در مورد کیفیت دوباره تماشا کردم. نسخه ۹۰ دارای لحظاتی بود، اما برخی از صحنهها بهطور غیرعمدی خندهدار بودند و بوی اقتباسهای اولیه استیون کینگ را به مشام میرساند. ۲۰۱۷ بهطور شگفتانگیزی خوب بود و بهبود زیادی داشت، اما از هیجانهای ارزان دور بود.
«آن: فصل دوم» کار سختی برای دنبال کردن بعد از موفقیت بزرگ فیلم اول بود و با توجه به اینکه فصل دوم سختترین قسمت برای اقتباس بود. فکر میکنم فیلم هم در برخی قسمتها موفق و هم در برخی دیگر ناکام است. هرچند که به یادآوری میرسد بیشتر شبیه یک پارودی است تا یک فیلم ترسناک جدی. یک پایان حماسی که به شکلی اغراقآمیز به پایان میرسد - با تمهای آسیبهای کودکی و ایده نگهداشتن به گذشته با وجود بزرگ شدن در سن در طول داستان پخش شده است. باشگاه بازندگان اکنون بزرگ شده و به خانه بازمیگردند تا «آن» را بکشند.
هر کسی که نسخه بزرگسال باشگاه بازندگان را انتخاب کرده، شایسته تحسین زیادی است، زیرا انتخابی فوقالعاده است و من واقعاً میتوانم ستارههای کودک را به بزرگسالان تبدیلشده ببینم. جیمز مکآووی، جسیکا چستین، جی رایان و ایزایا مصطفی در به نمایش گذاشتن جنبههای دراماتیکتر فیلم عالی بودند. در حالی که بیل هادر و جیمز رنسون جنبههای کمدی را ارائه میدهند، اما این به این معنا نیست که آنها دراماتیک نیستند، حتی در یک نقطه من را به گریه انداختند.
بیل اسکارزگارد بهعنوان پنیوایز واقعاً شگفتانگیز بود. حرکات بدنی او نوعی بذلهگویی دارد که انتظار دارید از یک دلقک ببینید، اما در عین حال شکارچیانه با حملات حیوانیاش که با آب دهان پایین میریزد و چشمانش در جهتهای مخالف به نظر میرسد، در حالی که بهطور مستقیم به شما نگاه میکند. من این دلقک رقصان را بهطرز فوقالعادهای ترسناک مییابم هر زمان که بازیگوش و مهربان میشود تا بچهها را فریب دهد.
اندی موشیتی بهعنوان کارگردان در ایجاد تصاویری عجیب و زاویههای دوربین نگرانکننده واقعاً درخشان است، در حالی که همچنین برخی احساسات واقعی را از طریق لنز به تصویر میکشد. صحنه افتتاحیه در پل که یک حمله همجنسگراستیزی اتفاق میافتد واقعاً brutal و شروع قویای برای فیلم است - در حد صحنهای که جورجی با پنیوایز ملاقات میکند در فیلم اول.
با وجود اینکه مدت زمان فیلم نزدیک به سه ساعت است، اما نمیتوانم بگویم که هرگز خسته شدم. به نظر من، فیلم با سرعت یکنواختی پیش میرود. فکر میکنم چند صحنه میتوانستند حذف شوند زیرا بیشتر آنها از فیلم اول استفاده نشده بودند. با این حال، قطع صحنهها دشوار خواهد بود زیرا همه چیز به صحنه بعدی پیوند دارد و آن ضربه احساسی در انتها بهدست نمیآید.
حالا برای مشکلات:
هنری باورز در این فیلم کاملاً بیمورد بود و فقط برای ترسهای ناگهانی استفاده شد. همینطور با مایک، که در طول این فیلمها هیچ کاری برای انجام ندارد و کارهای مهم او در کتاب به شخصیتهای دیگر داده شده است.
از اینکه خودکشی استن بهگونهای ارائه شد که در واقع او «فدای» دیگران میشود، خوشم نیامد.
برخی از شوخیها همیشه به خوبی عمل نمیکنند، بهویژه اگر بلافاصله پس از یک صحنه تنشزا باشد که ترس را کمی کاهش میدهد. در برخی مواقع، من در درک هدف سازنده فیلم در برخی صحنهها مشکل داشتم. آیا این صحنه باید ترسناک یا خندهدار باشد؟ شاید هر دو؟
آرزو میکنم کار عملی بیشتری برای صحنههای هیولا وجود داشته باشد به جای CGI، زیرا در برخی مواقع واقعاً زشت به نظر میرسید. نبرد نهایی در پایان میتوانست در یک مبارزه رئیس ویدیوئی باشد.
* امتیاز کلی: به اندازه فیلم اول قوی نیست، اما هنوز هم از آن لذت بردم. با این حال، بیایید این دلقک لعنتی را بکشیم.
یک قدم پایینتر، اما «آن: فصل دوم» هنوز هم یک فیلم بسیار خوب است.
میگویم، بیش از حد طولانی است، کمی در نقطه میانی من را خسته کرد؛ نه بهطرز منفی، فقط میخواستم بیشتر. با این حال، با یک پایان سرگرمکننده دوباره به مسیر خود برمیگردد. من معمولاً طرفدار تغییر بازیگران در سری فیلمها نیستم، اما این کار را بهخوبی انجام میدهد. من شخصیتها را دوست دارم، چه در این فیلم و چه در قسمت قبلی.
جسیکا چستین و بیل هادر انتخابهای عالی برای بازی در نسخههای بزرگسالان سوفیا لیلیس و فین ولفهارد هستند، و آنها بازیگران بسیار قانعکنندهای هستند. جیمز مکآووی نیز یک افزودنی مثبت است، در حالی که بیل اسکارزگارد همچنان بهعنوان «آن» لذتبخش است.
موسیقی نیز دوباره قوی است. من داستان را دوست دارم، حتی اگر احساس کنم که کشیده شده و میتوانست تازگی بیشتری به آن افزوده شود. همچنین به اندازه فیلم اول ترسناک نیست، اما همچنان مقدار قابل توجهی از احساس ناامنی دارد.
دو فیلم را بهصورت پیوسته تماشا کردم و واقعاً میخواستم از این یکی به اندازه فیلم اول لذت ببرم - اما وای، این میتوانست خیلی بیشتر ناامید کننده باشد؟ نسخه اصلی بازیگران به مراتب بهتری دارد؛ کارگردانی سریعتر و فیلمنامهای بسیار محکمتر. این فیلم بهطرز دیوانهواری با یک داستان پورتمنتو-سبک پیش میرود که از انسجام روایت آن نسخه قبلی که بسیار جذابتر بود، میکاهد. پایان آن دقیقاً از «هری پاتر و زندانی آزکابان» (۲۰۰۴) بدون اسکیتهای غلتکی و تلاشهای نسبتاً ضعیف از جسیکا چستین و جیمز مکآووی بهدست آمده است، که واقعاً به پیشرفت داستان کمک نمیکند! متأسفانه، ناامیدکننده، هرج و مرج احمقانه از هیولا.
چگونه فیلمی با داستانی نداشته، ۳ ساعت طولانی میشود؟
واقعاً، این یک سوال واقعی است.
هیچ چیز به نظر نمیرسد که اتفاق بیفتد... هرگز... و آنها با تغییر یک شخصیت احساس خوبی نشان میدهند، زیرا شما باید حالا... اما برای بیشتر فیلم واقعاً هیچ چیز اتفاق نمیافتد.
و ترس کمی شبیه یک فیلم کودکانه به نظر میرسد.
اما در نهایت، این یک فیلم ۳ ساعته با هیچ داستان واقعی است.
فصل دوم بهتر از اول بود. حتی در برخی بخشها کمی ترسیدم. این به راحتی به یکی از فیلمهای ترسناک مورد علاقه من تبدیل شده است.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
جفتش بد بود
خوب بود اما نه به خوبیه اولش اگه اولی رو ندیدید پیشنهاد میکنم حتما اون رو ببینید.