برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
داستان فیلم درباره مردی به نام کالاهان است که بعد از پانزده سال که به دلیل قتل زندانی بود آزاد شده و به خانه اش برمیگردد. اما با پدر مقتول مواجه میشود که هنوز به دنبال بدن فرزندش است. کالاهان در می یابد که تنها راه کمک به این پدر کندن زمین ها و پیدا کردن جسد است و…
داستان فیلم درباره مردی به نام کالاهان است که بعد از پانزده سال که به دلیل قتل زندانی بود آزاد شده و به خانه اش برمیگردد. اما با پدر مقتول مواجه میشود که هنوز به دنبال بدن فرزندش است. کالاهان در می یابد که تنها راه کمک به این پدر کندن زمین ها و پیدا کردن جسد است و…
**توجهی تیره و جذاب، هرچند بخش پایانی ضعیف است**
متأسفانه، این فیلم در همان روزی منتشر شد که فیلم کوچکی به نام _Avengers: Endgame_ اکران شد و احتمالاً بدون تأثیر چندانی از سینماهای ایرلند عبور خواهد کرد. و این واقعاً تاسفآور است، زیرا فیلم خوبی است. نوشته استوارت درنن و کارگردانی برادران توهیل، اندی و رایان، در اولین تجربه سینمایی خود، این فیلم اساساً مطالعهای است...
**توجهی تیره و جذاب، هرچند بخش پایانی ضعیف است**
متأسفانه، این فیلم در همان روزی منتشر شد که فیلم کوچکی به نام _Avengers: Endgame_ اکران شد و احتمالاً بدون تأثیر چندانی از سینماهای ایرلند عبور خواهد کرد. و این واقعاً تاسفآور است، زیرا فیلم خوبی است. نوشته استوارت درنن و کارگردانی برادران توهیل، اندی و رایان، در اولین تجربه سینمایی خود، این فیلم اساساً مطالعهای است بر فروپاشی روانی و آسیبهای عاطفی که میتواند ناشی از یک کار سسفیسگونه خودمحور باشد که به طور تعریفناپذیری هرگز به اتمام نمیرسد. این فیلم به تمایل در ایرلند روستایی برای انسانانگاری زمین میپردازد، جشن گرفتن اینکه چگونه زمین زندگی را تأمین میکند و محکوم کردن اینکه چگونه او را خیانت میکند. این فیلم مرز باریک بین وسواس و جنون را بررسی میکند و همچنین به مسائل حافظه، گناه و این پرسش میپردازد که آیا به گناهکاران باید فرصتی برای توبه داده شود یا خیر. این فیلم تیره و خفقانآور است (هم از نظر فرم و هم محتوا) و به مقدار زیادی (یا هیچ) خندهای ندارد. این فیلم به طور فوقالعادهای برای حدود سهچهارم زمان خود کار میکند، اما متأسفانه در بخش پایانی خراب میشود و ناگهان به یک معمای قتل تبدیل میشود که با یک پیچش غیرمنطقی همراه است که واقعگرایی و حداقلی بودن تا آن زمان را به چالش میکشد. با این حال، فیلم به زیبایی فیلمبرداری شده، با بازیهای فوقالعاده و کارگردانی بسیار خوب، و اگر شما از سفر در زمان با Ant-Man فارغ شدهاید، قطعاً میتوانید به تماشای آن بپردازید.
این فیلم با بازگشت رونان کلاهان (مو دانفورد همیشه پرشور) به زادگاهش آغاز میشود، پس از گذراندن 15 سال در زندان به خاطر قتل دوستدخترش. کلاهان در شب قتل به شدت مست بود و هیچ چیزی از حادثه به یاد نمیآورد، اما او آخرین کسی بود که با او دیده شده و پوست او تحت ناخنهایش پیدا شده بود و به همین خاطر محکوم شد. اکنون او تصمیم دارد که مزرعه خرابهاش را بفروشد و برود، اما با تعجب میفهمد که شان مککنا (لورکان کرانچیت فوقالعاده)، پدر دختر کشتهشده، هر روز از 15 سال گذشته را صرف حفاری در باتلاقی کرده که جسد او در آنجا بهویژه دفن شده است. شان به حدی در این کار وسواس دارد که به مرز جنون رسیده و حاضر نیست متوقف شود - نه برای دختر زندهاش، ربورتا (امیلی تاف فوقالعاده ناامید)، که به شدت نگران سلامت روانی اوست؛ نه برای پلیس محلی، مرفی (فرانسیس مگی intimidating)، که برنامههای خود را برای کلاهان دارد؛ و بهویژه نه برای خود کلاهان. با این حال، کلاهان که از گناهی که نمیتواند به یاد آورد رنج میبرد، تصمیم غیرمنتظرهای میگیرد تا به شان در حفاری کمک کند، که این موضوع باعث ناامیدی ربورتا و مرفی میشود.
همچون فیلمهای اخیر ایرلندی مانند _The Lodgers_ (2017)، _The Devil's Doorway_ (2018) و _Black '47_ (2018)، _The Dig_ بهشدت در چارچوب ژانر عمل میکند، اما در عین حال، تمهای ژانر بهطور منحصر به فردی به مضامین ایرلندی تزریق شدهاند. در حالی که _The Lodgers_ از داستانی درباره خانهی تسخیرشده برای بررسی مسائل میراث اشرافی و زمینداران استفاده میکند، _The Devil's Doorway_ از تسخیر شیطانی برای کاوش در تاریخ وحشتناک لاندریهای مگدالین استفاده میکند و _Black '47_ از وسترن انتقامجویانه به عنوان ورودی به قحطی بزرگ بهره میبرد، _The Dig_ اساساً یک وسترن بازنگری شده است - که عمدتاً در یک باتلاق باز وسیع اتفاق میافتد. در تنها بار شهر یکخرابه، ویسکی در لیوانهای شات ریخته میشود و مستقیماً نوشیده میشود؛ پلیس محلی به شکل یک مرد قدرتمند است که کارها را به شیوه خود انجام میدهد و حتی یک اسلحه در کمربند خود دارد؛ یک قاتل محلی بازمیگردد و محلیها میخواهند او را از شهر بیرون برانند (و در یک نقطه واقعاً گروهی برای این کار تشکیل میدهند). زنان به طور کلی نادیده گرفته میشوند، با وجود اینکه به مراتب از هر مردی groundedتر هستند. با این حال، همانطور که در فیلمهای مذکور، ژانر در _The Dig_ نه به عنوان هدفی در خود، بلکه به عنوان سکویی برای پرداختن به دیگر مسائل تماتیک استفاده میشود؛ کاوش در اهمیت زمین، اینکه زمان لزوماً تمام زخمها را التیام نمیبخشد و اینکه غم شدید میتواند فرد را به مرز جنون برساند.
فیلم با صحنهای آغاز میشود که کلاهان به روستا برمیگردد، به مزرعهاش میرود که اکنون بسته و متروکه است، خانه را بررسی میکند و چک میکند که آیا آب هنوز کار میکند یا نه، و سپس بطریهای الکلی را که در جاهای مختلف پنهان شدهاند پیدا کرده و همه آنها را میریزد. این صحنه کاملاً بیکلام است و کمی من را به یاد صحنه ابتدایی در فیلم _There Will Be Blood_ (2007) ساخته پل توماس اندرسون میاندازد. این یک روایت بصری خالص است و نمونهای عالی از یکی از بنیادیترین جنبههای رسانه سینماست - نشان بدهید، بگویید نه - که بهخوبی لحن تیره فیلم را برای آنچه که در پیش است تنظیم میکند و اطلاعات زیادی درباره کلاهان به ما میدهد بدون نیاز به توضیحات خستهکننده.
از نظر زیباییشناسی، برادران توهیل و فیلمبردار انگس میچل فیلم را بهگونهای فیلمبرداری کردهاند که گویی در یک تاریکی خشک و همیشگی غوطهور است. یکی از آن فیلمها که میتوانید سرما و رطوبت را از طریق صفحه احساس کنید، پالت رنگی از رنگهای اصلی قوی مانند قرمز یا زرد دوری میکند و به جای آن، توسط رنگهای زمین کمرنگ تسلط دارد. منظره سرد و زمستانی در سبک _Waiting for Godot_ که کلاهان در صحنه ابتدایی در آن قدم میزند، به عنوان یک استعاره کمی واضح است، اما در برقراری حس سردی و تاریکی در دلهای او و شان مؤثر است. برای صحنههای باتلاق، گهگاه میچل از نمای بلند استفاده میکند و اندازه واقعی باتلاق را در نسبت به مقدار کمی از زمینی که قبلاً حفاری شده به ما نشان میدهد و واقعاً انجام این کار را برای شان غیرممکن به تصویر میکشد. این نماها همچنین کمک میکنند تا convey شود که اگرچه شخصیتها در فضای باز هستند، اما محیط زندان آنهاست، درست مانند جنگلها در فیلم _The Blair Witch Project_ (1999) و دشت در فیلم _The Wind_ (2018).
از نظر بازیگری، کرانچیت شان را بهگونهای بازی میکند که به شدت تحت تأثیر غم قرار گرفته و هیچ نشانهای از مردی که او باید بوده باشد به جا نمیگذارد. تمام قدرت او صرف حفاری میشود که تنها دلیل زندگیاش شده و تنها چیزی که الآن برای او مهم است، یافتن دخترش برای برگزاری یک مراسم تدفین مناسب است - در یک تناقض ناگفته که throughout فیلم جاری است، شان باید جسد او را بیرون بیاورد تا بتواند او را دفن کند. دانفورد نیز بهطور قابل پیشبینی شدید است، همهاش در حال تفکر خاموش و ناامیدی فرسوده.
از نظر تماتیک، فیلم در بهترین وضعیت خود زمانی است که به بررسی غم، مرگ، وسواس و توبه میپردازد. با این حال، اهمیت زمین همواره از نظر تماتیک در اولویت باقی میماند. برای کمک به برقراری حس تاریخ و نسل، در طول فیلم درخت پریان به تصویر کشیده شده است و همچنین اشارهای به _Seanfhear Chruacháin_، یک جسد فوقالعاده خوب حفظ شده که به دوران آهن تعلق دارد و در سال 2003 پیدا شده، که بهطور طبیعی در یک باتلاق در Offaly مومیایی شده است. یک اشاره تاریخی دیگر مهم بهطور غیرمستقیم احساس میشود. سیاستها به وضوح غایب هستند و اگرچه فیلم درست در آن سوی مرز در ایرلند شمالی اتفاق میافتد، هیچ اشارهای به مشکلات سیاسی نمیشود. با این حال، هر کسی که با _The Disappeared_، شانزده نفری که توسط IRA بین سالهای 1972 و 1985 ربوده، کشته و بهطور مخفیانه دفن شدند، آشنا باشد، بلافاصله شباهتهایی با داستان را میبیند. بهویژه، کار عظیم پیش روی شان یادآور وضعیت اعضای خانواده کسانی است که ناپدید شدهاند، که برای دههها هیچ اطلاعاتی درباره محل دفن عزیزان خود نداشتند (و در بعضی موارد، اجساد هنوز پیدا نشدهاند). همه اینها به اهمیت کلی زمین در ایرلند روستایی میافزاید، با شخصیتها که به آن احساس آگاهی میدهند که به برخی از گزارههای بول مککیب در اقتباس سینمایی جیم شرایدن از _The Field_ (1990) شباهت دارد. با این حال، زمین به تصویر کشیده شده در _The Dig_ به دور از خیرخواهی است، با حس اینکه اگر دختر شان هرگز پیدا نشود، به این دلیل است که زمین بهطور آگاهانه تصمیم به عدم افشای او گرفته است. همانطور که شان خود بیان میکند، "_زمین تصمیم میگیرد_".
با این حال، یک مشکل بزرگ در فیلم وجود دارد. در بیشتر زمان خود، روایت محکم، شخصیتها قابل باور و محیط خفقانآور است. اما در بخش پایانی، فیلم بهگونهای غیرقابل توجیه به یک معمای قتل تبدیل میشود که با یک پیچش داستانی که وزن آنچه قبلاً اتفاق افتاده را زیر سؤال میبرد، همراه است. من نمیدانم درنن یا برادران توهیل چه چیزی را میخواستند با این کار بگویند و اگرچه بازیگران به خوبی این صحنهها را بازی میکنند (بهویژه دانفورد و مگی)، اما نمیتوانند بر ماهیت احمقانه این پیچش غلبه کنند. کل بخش پایانی همچنین بر اساس ایدههای مردانهای است که به طرز کلاسیک و نسبت به خواستههای زنان مینگرد. پس از این همه واقعگرایی سخت و رنج وجودی تقریباً ملموس، نتیجهگیری فیلم حسی و مصنوعی است و بیشتر به یک قسمت از _Midsomer Murders_ یا _Shetland_ شباهت دارد و به شدت بر بار عاطفی که تاکنون بهخوبی مدیریت شده لطمه میزند.
با این حال، این فیلم هنوز هم یک ویژگی بسیار تأثیرگذار در اولین تجربه کارگردانی است و یکی دیگر از فیلمهای خوب ایرلندی است که در پی کارهای قوی اخیر مانند _Kissing Candice_ (2017) ساخته آویفا مکاردل، _Black '47_ و _Rosie_ (2018) ساخته پدی برثناک قرار دارد. بهطور برابر تیره و خفقانآور، این فیلم عمدتاً جذاب باقی میماند و با چهار اجراهای عالی و ارتباط عاطفی قوی با تماشاگر، به خوبی عمل میکند.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
دیدگاه های کاربران